skip to Main Content
ساماندهی یا سازماندهی کار کودک؟
اقتصاد جامعه

گفتاری پیرامون نفع اقتصادی و برخوردهای دوگانه با کارِ کودک

ساماندهی یا سازماندهی کار کودک؟

در حالی‌که طرح «جمع‌آوری» یا به گفته فعالان حقوق کودک «دستگیری» کودکان کار درخیابان‌های تهران در حال انجام است، کودکان زباله‌گرد به صورت سازماندهی شده و عمدتا در خدمت پیمانکاران شهرداری، به کار در معابر و مراکز مختلف دپوی زباله مشغولند.

مقدمه: در حالی‌که طرح «جمع‌آوری» یا به گفته فعالان حقوق کودک «دستگیری» کودکان کار درخیابان‌های تهران در حال انجام است، کودکان زباله‌گرد در تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران به روال سال‌های اخیر به صورت سازماندهی شده و عمدتا در خدمت پیمانکاران شهرداری، به کار در معابر و مراکز مختلف دپوی زباله مشغولند. این درحالی‌ست که متولیان اجرای طرح اخیر، هدف از «جمع‌آوری» کودکان کار را «ساماندهی» آنان می‌دانند و ادعاهای فعالان حقوق کودک را مبنی بر برخورد نامناسب با کودکان رد می‌کنند. با فرض اینکه هدف بهزیستی وسایر نهادهای متولی طرح جمع‌آوری کودکان کار، بهبود وضعیت زندگی آنان چنان‌که مسولان اجرای طرح ادعا می‌کنند باشد، چرا برای هزاران کودک کار دیگر که در مشاغل مختلف خدماتی و عمدتا سخت و زیان‌آور به‌عنوان نیروی کار ارزان و به صورت علنی، مورد استثمار دلالان بازارسرمایه قرار می‌گیرند و مانند کودکان دستفروش خیابان‌ها و گاهی شاید بیشتر از آنها در معرض دید عابران هستند چاره‌ای اندیشیده نمی‌شود؟! فعالان حقوق کودک ضمن اعتراض به دستگیری کودکان کار در خیابان‌های پایتخت، معتقدند مساله کار کودک همواره با برخورد نمایشی و منفعت‌طلبانه صاحبان سرمایه و سیاسیون مواجه بوده است. آنجا که به نفعشان بوده از کار کودک بهره‌برداری می‌کنند و جایی‌که منافعشان درخطر است، تلاش می‌کنند شهر را از وجود آنان پاک کنند. شاید به همین خاطر است که در روزهای اول مهر و فصل بازگشایی مدارس دست به کار می‌شوند؛ تا هیچ شهروندی از خود نپرسد «این وقت صبح این بچه سر این چهارراه چه کار میکنه؟!»

***

نشسته روی جدول کنار خیابان و درون ساک صورتی رنگی را که درست کنار سطل زباله گذاشته‌اند می‌کاود. درون ساک دو کتاب رنگ‌آمیزی ، ماژیک‌های رنگی ، ماشین اسباب‌بازی ، کلاه لبه‌دار رنگی و چند قوطی اسباب‌بازی است.. اما رشید ۶ ساله جز قوطی‌های فلزی اسباب‌بازی هیچ‌کدامشان را جدی نمی‌گیرد. «اینا، اینا به درد می خورن!» اشاره‌اش به قوطی‌های کوچک فلزی است.«ولی خب وزنی ندارن..» قوطی‌ها را با شتاب پرت می‌کند داخل چرخ دستی‌اش. کمی بعد کلاه لبه‌دار قرمز رنگ را هم روی سرش می‌گذارد. اما وقتی از او خواسته می‌شود خودش را داخل شیشه‌ی درب ورودی ساختمان روبرویی ببیند که چقدر کلاه قیافه‌اش را عوض کرده، می‌گوید «همین‌که آفتاب به چشمم نخوره خوبه..» رشید ۶ ساله است، اما سختی زندگی به چشم‌هایش یاد داده دیدن و لذت بردن از چیزهای قشنگ، مثل کتاب رنگ‌آمیزی و ماژیک‌های رنگی، اندازه‌ای دارد و باید به‌دنبال جنس به دردبخور برای فروش بچرخد.

اگر مسئولان ادعای بهبود زندگی کودکان کار را دارند، چرا برای هزاران کودک کار دیگر که در مشاغل مختلف خدماتی و عمدتا سخت و زیان‌آور به‌عنوان نیروی کار ارزان و به صورت علنی، مورد استثمار دلالان بازارسرمایه قرار می‌گیرند، چاره‌ای اندیشیده نمی‌شود؟

خانه‌اش جایی پایین شهر است و هنوز جملات را کامل ادا نمی‌کند. با وجود این، خانه‌اش را خوب می‌شناسد؛ «خانه ی اصلی افغانستان». ۶ ماه نشده که به تهران آمده. گرچه غریبه‌گی نمی‌کند، اما هنوز افغانستان را خانه اصلی می‌داند. وقتی از جمع‌آوری کودکان کار دستفروش خیابان‌ها حرف می‌زنیم، بی‌خبر از همه‌جا می‌گوید: «به ما که کاری ندارن. ما کار می‌کنیم». برادرش کمی از او بزرگ‌تر است: «اصلا برای همین کار اومدیم ایران.. برای زباله گردی»… این روزها که کودکان کار در خیابان‌ها کمتر روی آرامش را می‌بینند، کودکان زباله‌گرد، پاکبان و غیره به کار هرروزه خود ادامه می‌دهند. آنها چرخ اقتصادی را می‌چرخانند که نه با کار کودک مخالف است نه آن را عاملی برای زشت شدن شهر می‌داند! برعکس، برای سودآوری بیشتر غیر از کودکان کارگر ایرانی تعداد زیادی از کودکان غیرایرانی (عمدتا افغانستانی) را بدون دردسر و با هدف کار در مراکز دپوی زباله وارد کشور می‌کند تا چرخ تجارت زباله که برخی آن را طلای کثیف می‌دانند، با نیروی کار ارزان تندتر از همیشه بچرخد.

برخوردهای نمایشی و گردن باریک کودک کار

متولیان طرح «جمع‌آوری» کودکان کار مدعی‌اند با اجرای این طرح، چهره‌ی شهر از وجود کودکان کار پاک خواهد شد و آنان نیز شرایط بهتری پیدا خواهند کرد. نهادهایی مانند بهزیستی، فرمانداری و شهرداری تهران در روزهای گذشته با اجرای آنچه به گفته فعالان مدنی «دستگیری کودکان کار در خیابان» گفته می‌شود، زمینه بروز اعتراضاتی را در بدنه جامعه مدنی ایجاد کردند که ناشی از برخورد غلط و نمایشی با موضوع کار کودک در سی و چند ساله اخیر است. دستگیری کودک در خیابان به نام «جمع‌آوری»، انتقال او به مراکز شبانه‌روزی بهزیستی با امکانات و شرایط رفاهی نامناسب برای نگهداری کودک و جدایی چند روزه کودک از والدین، اعمال فشار بیشتر بر اتباع خارجی از جمله کودکان کار و خیابان افغان، حضور آنها در اردوگاه‌های موقت برای رد کردن از مرز (که در اغلب مواقع بدون حضور خانواده اتفاق می‌افتد) و بی‌توجهی به گزارش‌ها و مستندات فعالان حقوق کودک در زمینه وضعیت کودکان دستگیرشده و نگرانی خانواده‌هایشان ، منجر به نقض مکرر حقوق کودک بر اساس موازین مختلف ملی و بین‌المللی شده است.

در کنار اینها فعالان حقوق کودک امروز درگیر یک سوال بی پاسخ شده‌اند که با اهداف مطروحه از طرف بهزیستی در جهت ساماندهی کودکان کار هم‌خوانی ندارد. بهزیستی مدعی است با انجام چنین طرح‌هایی ذیل عنوان آیین‌نامه «طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان»، درصدد است بهبودی در وضعیت زندگی کودکان ایجاد کند. حال فعالان حقوق کودک که ریشه کارِ کودک را در بحران‌های اقتصادی، شکاف‌های گسترده طبقاتی، مهاجرت و حاشیه‌نشینی می‌دانند از نهادهای متولی امر می‌پرسند اولا چرا هر ساله و هم‌زمان با شروع مدارس چنین طرح‌هایی انجام می‌شود؟ و  ثانیا اگر دغدغه بهزیستی به واقع ساماندهی کودکان کار است، چرا این دغدغه‌ها در خصوص سایر اقسام کار کودک وجود ندارد و کودکان زباله‌گرد، پاکبان، کارگران ساختمانی، قالیباف، آجرپز، کودکان شاغل در کارگاه‌های تولیدی زیرزمینی و.. هم‌چنان شرایط سخت کار را تجربه می‌کنند، بدون اینکه چاره‌ای برای آنها اندیشیده شود.

کودکان زباله‌گرد، پاکبان و غیره به کار هرروزه خود ادامه می‌دهند. آنها چرخ اقتصادی را می‌چرخانند که نه با کار کودک مخالف است نه آن را عاملی برای زشت شدن شهر می‌داند.

آنها ضمن تاکید بر این نکته که اساسا کار کودک دغدغه‌ی مسولان متولی «ساماندهی» کودکان کار و خیابان نیست و این برخوردهای ضربتی نیز نشان دهنده همان رویکرد نمایشی به موضوع کار کودک است، می‌گویند دلیل این رفتارهای دوگانه را باید در منافع اقتصادی بازارسرمایه و یا تهدید این منافع جستجو کرد. آنجا که حضور کودک کار به نفع چرخه اقتصادی است وجود او و استمرار حضورش در خیابان منعی ندارد، اما وقتی منافع بازار سرمایه با دستفروشی او به خطر بیفتد باید به سرعت از سطح شهر دستگیر و حذف شود. دو عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان می‌گویند شکل اجرای این طرح نشان می‌دهد که هدف ساماندهی و بهبود وضعیت زندگی کودکان کار و خانواده‌های آنان نیست.

همچنین بخوانید:  زندگی در سایه طرح‌های ضربتی

نفع اقتصادی؛ عامل رفتارهای دوگانه با کار کودک

هادی شریعتی حقوقدان و از اعضای هیات مدیره انجمن حمایت  از کودکان، نفع اقتصادی را عاملی می‌داند که باعث شده شاهد رفتارهای دوگانه با کار کودک باشیم. او می‌گوید: «در سال‌های اخیر اصولا شاهد دو نوع برخورد با کار کودک بوده‌ایم که هدف اصلی از ساماندهی را با تردیدهایی مواجه می‌کند. برخوردهای اخیر با کودکان کار در خیابان‌ها نشان داد که هدف پیاده کردن الگوی مبلمان شهری است که حذف کودکان کار هم احتمالا بخشی از آن است. دستگیری کودکان و رد مرز کودکان مهاجر به بهانه ورود غیرقانونی و دستفروشی، مغایر با کنوانسیون حقوق کودک است، با این‌حال گزار‌ها نشان داد که این برخوردها ادامه دارد».

او با تاکید بر تجربیات سال‌های گذشته می‌گوید: «اصولا دو شیوه برخورد با کودکان داریم. یکی بچه‌های کار و خیابان و گروهی بچه‌های زباله گرد. کودکان کار و خیابان دستگیر و جمع‌آوری می‌شوند، اما کودک زباله‌گرد با لباس فرم در خیابان حاضر است و به کارش ادامه می‌دهد. قطعا بحث ما این نیست که کودک زباله‌گرد هم دستگیر شود، بلکه مسئله این است که با استمرار حضور کودک زباله‌گرد منافعی تامین می‌شود که به بازار سرمایه کمک می‌کند و حذفش به نفع آن جریان نیست. همه این موارد نشان‌دهنده برخورد سلیقه‌ای بر مبنای منفعت است و نه بهبود اوضاع برای کودکان کار. این را هم در نظر بگیریم اگر واقعا هدف از این ساماندهی و دستگیری‌ها بهبود وضعیت زندگی کودکان کار و خانواده‌هایشان است، مگر فقط کودکان حاضر در خیابان کودک کار هستند؟! کودکان قالیباف، آجرپز و انواع کودک کار در کشور وجود دارد که مسولان نسبت به آنها بی‌تفاوت هستند و تدبیری برای بهبود وضعیت زندگی این کودکان اندیشیده نمی‌شود.

برخوردهای امنیتی و منفعتی با کار کودک چهره دیگری هم دارد و آن رانده شدن بخشی از کودکان کار در خیابان به بازار غیررسمی است؛ «اساسا وقتی از امنیت حرف می‌زنیم، هدف امنیت چه کسی است؟»

او به مورد دیگری هم در این خصوص اشاره می‌کند و می‌گوید که یکی دیگر از دلایل حذف بچه‌ها از سطح خیابان در روزهای پایانی تابستان این است که ذهن پرسشگر مردم که در نهایت می‌تواند منجر به مطالبه‌گری شود، بیش از این درگیر سوالات مختلف نشود. «یعنی ما به‌عنوان شهروند اگر در روزهای اول مهر و در ایام شروع مدرسه کودکی را در خیابان ببینیم که مشغول کار است این فکر ذهن‌مان را مشغول می‌کند که چرا این کودک این وقت روز به جای حضور در مدرسه در خیابان است؟! همین مساله مطالبه‌گری مردم را برای رعایت مصالح عالیه کودک تقویت می‌کند که چندان خوشایند دولت‌ها نیست».

شریعتی با اشاره به لزوم وجود آیین‌نامه و قانون ناظر بر وضعیت کودکان کار و خیابان، مهم‌ترین مساله را تغییر نگاه مسولان، افکار عمومی و صاحبان رسانه به کودکان کار و خیابان می‌داند و می‌گوید: «بخش مهم‌تر داستان، نگاه به پدیده کار کودک است. این تغییر نگاه از عابران شروع می‌شود که کودکان کار را به دید مزاحم نبینند تا نگاه مسول بهزیستی که با یک نگاه ارباب-رعیتی از لفظ «خلع ید والدین» این کودکان استفاده می‌کند. وقتی ما از ساختار خانواده کارگری خبر نداشته باشیم و ندانیم که کودکان در مناطق حاشیه شهر با چه مشکلاتی دست به گریبانند، قطعا تغییر نگاه اتفاق نمی‌افتد واقداماتی انجام می‌دهیم که آسیب‌زننده است و چرخه آسیب‌ها را تشدید می‌کند. چرخه‌ای که گاه به «فروش عضو» توسط پدر و مادری که کودکشان از خیابان جمع شده، ختم می‌شود».

فرشید یزدانی پژوهشگر رفاه اجتماعی و عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان هم با تایید این مطلب که رفتار دوگانه با کارکودک باید در کارکرد ساختار اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی جدی قرار بگیرد، کارِ کودک را به موضوع اقتصاد سیاسی مرتبط می‌داند و می‌گوید: «این مساله به‌طور کلی تنها منحصر به کشور ما نیست و بنیاد آن به شکل‌گیری انباشت اولیه در نظام سرمایه برمی‌گردد که کودکان چقدر به‌عنوان نیروی کار ارزان در آن سهیم بودند. در مورد کوکان زباله‌گرد و کودکان کار و خیابان که به دو گونه به آنها نگاه می‌شود هم همین‌گونه است. یعنی هر جایی که این حرکت با انباشت سرمایه موافق است می‌تواند وجود داشته باشد مثل زباله‌گردی، و هرجا که نیست باید حذف شود مثل دستفروشی کودکان و بزرگسالان که تهدیدی برای بازار محسوب می‌شود.

همچنین بخوانید:  امتناع دولت از تعیین حداقل دستمزد بر اساس هزینه‌های زندگی

چهره‌ی ضدامنیتی برخورد پلیسی با کودکان کار

اما برخوردهای امنیتی و منفعتی با کار کودک چهره دیگری هم دارد و آن رانده شدن بخشی از کودکان کار در خیابان به بازار غیررسمی است. از زمان اجرای طرح «جمع‌آوری» کودکان کار، شنیده‌ها حکایت از حذف خودخواسته کودکان از سطح خیابان دارد. فعالان حقوق کودک می‌گویند بسیاری از کودکان کار به محض به صدا درآمدن زنگ چنین طرح‌هایی، از ترس دستگیری خیابان‌ها را ترک می‌کنند. اما این کودکان بعد از ترک خیابان به کجا پناهنده می‌شوند؟ تعداد زیادی از آنها نان‌آور خانواده هستند و برای تامین مخارج زندگی ناگزیرند در شرایط دیگری مشغول به کار شوند. فعالان حقوق کودک که سال‌هاست روی وضعیت این کودکان مطالعه می‌کنند، می‌گویند مقصد اغلب این کودکان بازرکارغیررسمی و کارگاه‌های زیرزمینی است.

آنجا که حضور کودک کار به نفع چرخه اقتصادی است وجود او و استمرار حضورش در خیابان منعی ندارد، اما وقتی منافع بازار سرمایه با دستفروشی او به خطر بیفتد باید به سرعت از سطح شهر دستگیر و حذف شود.

یزدانی به زوایای پنهان بحث «جمع‌آوری» کودکان کار و خیابان و نگاه امنیتی که مسولان به موضوع دارند اشاره می‌کند و با فرض نگرش امنیتی به موضوع، آن‌را «ضد امنیتی» می‌داند و می‌گوید: «حتی اگر به غلط این طرح را امنیتی تعبیر کنیم، بازهم شیوه اجرای آن ضد امنیتی است. اساسا وقتی از امنیت حرف می‌زنیم، هدف امنیت چه کسی است؟ متولیان امروز این طرح با یک پدیده مشخص و آشکاری مثل کودک کار، بدترین نوع برخورد را انجام می‌دهند(دستگیری، حذف و..). چنین برخوردی تنها صورت مساله را پاک می‌کند اما پدیده هرگز حذف نمی‌شود، بلکه به زیر یک لایه اجتماعی می‌رود و پنهان می‌شود.

کودکان کار رانده شده از خیابان و رونق «اقتصاد سیاه»

یزدانی ادامه می‌دهد: «یکی از تبعات طرح این است که گروهی از این کودکان جذب کارگاه‌های غیررسمی می‌شوند که آسیب‌های خاص خودش را به‌دنبال دارد. اما این قضیه تبعات دیگری هم دارد که خطرناک‌تر است؛ بخشی از کودکان بعد از حذف خودخواسته از خیابان، توسط سودجویان جذب لشکر «اقتصاد سیاه» می‌شوند. در واقع این شیوه ضربتی جمع‌آوری کودکان به «اقتصاد جنایی» کمک می‌کند. یعنی به باندهای جنایتکار کمک می‌کند که بتوانند از بین این کودکان نیروگیری کنند. بنابراین مسولان اجرای این طرح حتی اگر از منظر امنیتی از طرح دفاع کنند، بازهم این شیوه اجرا به‌شدت ضدامنیتی است».

به باور این پژوهشگر اجتماعی تسلط نگاه نمایشی و کوتاه‌مدت بر عملکرد مسولان باعث شده طرح‌هایی چون «جمع‌آوری» کودکان کار و خیابان با شکست مواجه شود. یزدانی ادامه می‌دهد: «به این فکر می‌کنیم که اگر من امروز فرماندارم یا مسول بهزیستی هستم، باید یک طرحی را در این خصوص به انجام برسانم و مثلا چهره شهر را زیبا کنم. این نگاه به‌دلیل این‌که نگاه نمایشی است، در درازمدت پاسخگو نیست. با این نگاه تنها حذف کودکان از سطح خیابان صورت نمی‌گیرد، بلکه کار کودک به یک لایه زیرین منتقل می‌شود. جایی‌که دیگر در معرض دید نیست. اگر لایه‌های بازار تهران که به این زیبایی است را بشکافیم و به یک لایه پایین‌تر برویم، می‌بینیم که خیلی از این کودکان در کارگاه‌های کوچکِ همان بازار مشغول به کارند.

یزدانی با بیان اینکه باید با انباشت تجربیات نهادهای مدنی و نهادهای دولتی به یک برنامه‌ریزی کارآمد در زمینه بهبود وضعیت کودکان رسید، خواستار توقف فوری طرح «جمع‌آوری» کودکان کار و خیابان شد و گفت: «اصولا نگاه دنباله‌دار و طرح‌هایی که دارای پشتوانه اجرایی باشند، نیاز به وقت بیشتری دارند تا به سرانجام برسند. وزارت رفاه که متولی رویکرد اجتماعی است باید این کار را انجام دهد که متاسفانه عقب نشست. سوال ما اساسا این است که وزارت رفاه که آیین‌نامه ساماندهی را هم در سال ۸۴ تدوین کرد، کجای این طرح قرار دارد؟! این وزارت‌خانه باید رسیدگی به وضعیت کودکان کار را در دستور کار قرار می‌داد که کنار رفت و شورای اجتماعی وزارت کشور با یک رویکرد امنیتی و پلیسی موضوع آسیب‌ها را به دست گرفت».

«این شیوه ضربتی جمع‌آوری کودکان به «اقتصاد جنایی» کمک می‌کند. یعنی به باندهای جنایتکار کمک می‌کند که بتوانند از بین این کودکان نیروگیری کنند».

یزدانی هم‌چنین به ضعف سیاست‌گذاری‌های رفاه اجتماعی و ارتباط آن با بهبود وضعیت زندگی کودکان کار و خیابان اشاره کرد و گفت: «اساسا سیاست‌گذاری‌های رفاه اجتماعی به‌شدت مسکوت است. وقتی کمیته امداد اخیرا اعلام کرده که ۱۲ میلیون نفر زیر خط فقر داریم (گرچه آمار قدیمی است اما درست است) در واقع غیر از حوزه درمان که باز هم طرح تحول سلامت با نقصان‌هایی مواجه است، باید بگوییم عملکرد خوبی در این چندساله در حوزه سیاست‌گذاری اجتماعی اتفاق نیفتاده است».

این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید: «پارادوکس زمان، معضل کشورهای در حال توسعه است. به این شکل که برای طرحی که شش ماه مطالعه و دو سال زمان اجرا نیاز دارد، ۱۵ روز مطالعه و ده سال زمان اجرا می‌گذاریم. این یک نقص است. در واقع به این دلیل که برای اجرا عجله داریم، مطالعه و آسیب‌شناسی را فراموش می‌کنیم و به حاشیه می‌رانیم. به همین دلیل اگر واقعا عزمی برای بهبود زندگی این کودکان و خانواده‌های‌شان وجود دارد، باید زمانی برای مطالعه و آسیب‌شناسی طرح‌های اجرا شده در این سی و چند ساله داده شود تا به یک طرح جامع برسیم. در حال حاضر خواست نهادهای مدنی حقوق کودک این است که به هر ترتیبی این طرح متوقف شود و نگاه اجتماعی و انسانی جایگزین نگاه امنیتی شود».

 

 

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗