skip to Main Content
چه ‌کسی نوبل ادبیات ۲۰۱۶ را به خانه می‌برد؟
فرهنگ

نوبل ادبیات برای مردم سوریه با جایزه‌ای برای آدونیس

چه ‌کسی نوبل ادبیات ۲۰۱۶ را به خانه می‌برد؟

برخی از صاحب‌نظران معتقدند با توجه به اوضاع سوریه، امسال ممکن است نوبل ادبیات به آدونیس، شاعر ۸۸ ساله سوری برسد. به برخی مواضع او در قبال مسائل دنیای عرب انتقاداتی وارد شده است. امیلی امرایی در این نوشته برخی از مهمترین مواضع آدونیس در قبال مسائل سوریه را مرور کرده است.

به‌زودی اکتبر از راه می‌رسد و وب‌سایت‌های ادبی و شیفتگان ادبیات از همین حالا در فروم‌های ادبی گمانه‌زنی‌ها را برای برنده‌ی امسال شروع کرده‌اند. بسیاری ناامید از انتخاب نویسنده‌های محبوب و مطرح به طعنه می‌گویند باز هم نویسنده‌ای که قرار نیست اسمش بیش از یک سال سر زبان‌ها بیفتد این جایزه را به خانه‌اش می‌برد و بعد هم برای اینکه یادت بیاید فلان سال چه کسی جایزه را برده باید دست‌به‌دامن گوگل بشوی. خیلی‌ها در وب‌سایت‌ها‌یی مثل Ladbroke و فروم‌های پیش‌بینی نوشته‌اند: «یا یک عتیقه‌ی دیگر جایزه را می‌برد یا جایزه را به نویسنده‌ای می‌دهند که یک دهن‌کجی سیاسی کرده باشد، مثل برنده‌ی پارسال.»

امسال هم گزینه‌ها چنین حال‌وهوایی دارند. اعضای هیأت انتخاب آکادمی نوبل به سلیقه‌های نامتعارف ادبی و انتخاب‌های سیاسی شهرت پیدا کرده‌اند و هر سال هم در پاسخ به گزینه‌ی منتخبشان، پیتر انگلاند توضیحات کلی و جواب‌هایی می‌دهد که درست مثل انتخاب‌هایشان هیچ شوقی ایجاد نمی‌کند یا حتی گزکی برای دعوای بیشتر نمی‌دهد.

حالا امسال گزینه‌های زیادی دور میز برنده نشسته‌اند؛ از هاروکی موراکامی که هر سال طرفدارانش نامش را اول صف می‌گذارند تا بها طاهر مصری، جویس کرول اوتس، جاناتان سافران فوئر، چیماندا ناگوزی آدیچه، باب دیلن، دن دلیلو، کارل اووه ناسگارد، فلیپ راث و دیگران. البته خیلی‌ها معتقدند آنها که هنوز ذره‌ای امید دارند که امریکایی‌ها در نوبل ادبیات برنده شوند، خوش‌خیالانی بیش نیستند. پیتر انگلاند، دبیر دائمی آکادمی سوئد، هم در ۲۰۰۹ در یکی از مصاحبه‌هایش اذعان کرد نوبل ادبیات بیشتر اروپامحور است و برای این رویکرد هم دلایلی داشت از جمله اینکه ادبیات داستانی امریکا را تنگ‌نظرانه می‌دانست و آن را بسیار بسته و معطوف به فرهنگی امریکایی، که چندان تعریفی ندارد، توصیف کرد. اما درباره‌ی انتخاب‌هایی که معطوف به شرایط سیاسی حاکم بر جهان هستند توضیحی نداده است. امسال هم یکی از این گزینه‌ها، که بسیاری از پیش‌بینی‌کنندگان بر سرش اتفاق‌نظر دارند، آدونیس (علی احمد سعید)، شاعر برجسته‌ی سوری، است.

نام آدونیس از این جهت بر سر زبان‌هاست که در پنج سال اخیر یکی از گزینه‌هایی بوده که در یک‌قدمی نوبل ادبیات قرار داشته است. امسال هم او در پیش‌بینی‌ها یکی از شانس‌های اصلی است و بسیاری معتقدند با توجه به سازوکارهای هیأت داوران آکادمی نوبل، و آنچه در سوریه می‌گذرد، نوبل در اکتبر ۲۰۱۶ در دستان او خواهد بود.

بسیاری معتقدند با توجه به سازوکارهای هیأت داوران آکادمی نوبل، و آنچه در سوریه می‌گذرد، نوبل در اکتبر ۲۰۱۶ در دستان آدونیس خواهد بود

این در حالی است که بسیاری از نویسندگان و فعالان دنیای عرب از سکوت آدونیس و کم‌کاری او در قبال مردم سوریه می‌گویند و معتقدند او آن‌قدر که باید و در توانش هست برای روزگار سخت مردم سوریه کاری نکرده است، احتمالاً بسیاری در حسرت کسی چون شاعر فقید، محمود درویش، هستند که صدای رسای فلسطین و مردمانش بود. اما آدونیس به‌تازگی در مصاحبه‌های پی‌درپی اظهارنظرهایی در این باره کرده و آخرین کتابش هم به‌شدت معطوف به داعش و بنیادگرایی است. بااین‌همه در گفت‌وگوهای آدونیس هم بیشتر نوعی آرمان‌گرایی به‌چشم می‌خورد و نشانی از راهکار یا خواستی جمعی و کارآمد برای امروز در آنها نیست.

او چندی پیش در حاشیه‌ی نمایشگاه کتاب گوتنبرگ گفت: «تعصب مذهبی آن چیزی است که قلب جهان عرب را از کار انداخته، اما راه نجات از این وضعیت شعر است.»

همچنین بخوانید:  قتل فیلم‌ساز و روزنامه‌نگار سوری در ترکیه

شاعر هشتادوشش‌ساله‌ی سوری، که سال‌هاست در تبعید زندگی می‌کند، درباره‌ی نقش مخرب غرب در مناقشه‌هایی که بیش از سیصد هزار نفر از هموطنانش را در پنج سال اخیر کشته است، می‌گوید: «غرب و امریکا دنبال راه‌حلی برای پایان این بحران هستند، آنها دنبال درست کردن مشکل هستند. همه‌ی دنیای غرب ناامید شده‌اند. امریکایی‌ها چشم‌انداز منسجمی ندارند و روس‌ها برای منافع شخصی‌شان در سوریه جولان می‌دهند. در نهایت مردم عرب برای آنها به معنی «نفت» هستند؛ همین و بس.»

سیاری از نویسندگان و فعالان دنیای عرب از سکوت آدونیس و کم‌کاری او در قبال مردم سوریه می‌گویند و معتقدند او آن‌قدر که باید و در توانش هست برای روزگار سخت مردم سوریه کاری نکرده است

آدونیس، که خود علوی است، در ۲۰۱۱ در نامه‌ای سرگشاده خطاب به بشار اسد خواستار توقف این شرایط و کناره‌گیری او از قدرت شد، نامه‌ای که هرگز پاسخی برای آن نوشته شد. او این‌روزها از همه‌ی سیاستمداران ناامید شده است و به شعر پناه برده و می‌گوید: «شعر نمی‌تواند گلوی کودکان را ببرد، نمی‌تواند مردی را بکشد یا موزه‌ای را ویران کند.» اما این ایده‌ی او هم بسیاری از کاربران اینترنتی کشورهای عربی را آشفته کرده است، آنها اغلب نوشته‌اند شعر شکم هیچ کدام از گرسنگان را سیر نمی‌کند و سپر هیچ بمبی نمی‌شود و یاد هیچ سیاستمدار اروپایی نمی‌اندازد که کاش با پناهنده‌ها و جنگ‌زده‌ها در شأن و جایگاه انسانی برخورد کنند. اما آدونیس به رویه‌ی خودش، و شکل اعتراضی که برگزیده، ادامه می‌دهد. نصر عبدالله، وبلاگ‌نویس مصری، در این باره نوشته: «شش سال پیش می‌شد با این حرف‌ها خوشحال بود، اما حالا وقت این حرف‌ها نیست.»

روشنفکران عرب در انتظار واکنش‌های بیشتری از سوی آدونیس بودند و هستند؛ حتی وقتی همان نامه را هم می‌نوشت، خیلی‌ها گفتند خیلی کم بود و خیلی دیر. اما آدونیس معتقد است شاعران و روشنفکران در جهان عرب می‌توانند تعصب مذهبی را از سیاست جدا کنند. او آینده را در سکولاریسم جست‌وجو می‌کند. خودش از ۱۹۸۵ در پاریس زندگی می‌کند و بیش از هر چیز به شعر پرداخته و ادبیات کلاسیک جهان عرب را موشکافی کرده است.

او می‌گوید تا وقتی سیزده‌ سالش شد هیچ وسیله‌ی الکترونیکی یا ماشین و تلفنی در روستای محل زندگی‌اش ندیده بود و حالا هم فکر می‌کند دنیا می‌تواند روزی روی خوشش را به بقیه‌ی کودکان خاورمیانه نشان بدهد، تنها به این شرط که تعصب‌های مذهبی و بنیادگرایی در فاصله‌ی دوری از سیاست بایستد.

آدونیس چند وقتی است در ستون ثابتی در روزنامه‌ی پان عربی «الحیات» ایده‌هایش را درباره‌ی شکست بهار عربی به تفصیل و با نظم شرح می‌دهد. بیش از هر چیز به جدایی دین و دولت تأکید می‌کند. او آخرین بار در ۲۰۱۰ به سوریه رفته است. می‌گوید اتمسفر سوریه بعد از جنگ را مثل همه از اخبار دنبال می‌کند: «می‌دانم سوریه نابود شده است. شنیده‌ام که بازار حلب کامل از بین رفته. باورم نمی‌شود چطور می‌توان این کارها را کرد؟ انقلابی که بدل به چاهی سیاه شده است، جان آدم‌ها را می‌گیرد و به قعر مرگ می‌برد، موزه‌ها غارت می‌شوند و از دروزی و علوی و مسیحی همه در آن کشته می‌شوند. پرسش من این است که چرا غرب از آن حمایت می‌کند؟ بله من به این رویکرد غرب حمایت می‌گویم.»

آدونیس معتقد است شاعران و روشنفکران در جهان عرب می‌توانند تعصب مذهبی را از سیاست جدا کنند.

او در پاسخ به نقد ایده‌هایش درباره‌ی وضعیت جهان عرب می‌گوید: «چیز زیادی نمی‌توان گفت جز اینکه نویسنده و شاعر هرگز نمی‌تواند در سویه‌ی کشتار و کشتن بایستد. این ممکن نیست، اما هستند آدم‌هایی که شیفته و عاشق کشتن دیگران هستند و این وسط ایدئولوژی را دستمایه و تکیه‌گاه قرار می‌دهند. آیا تابه‌حال دیده‌اید شاعر یا نقاشی در آن سو کمربند انفجاری به خودش ببندد و مدرسه و بچه‌ها و خودش را منفجر کند؟ چگونه می‌توان این کار را کرد؟ اینها کودک هستند، چطور با آنها مبارزه می‌کنید؟ این هیولایی تصورنکردنی است. کسی نیست به آنها بگوید که برادر من، اگر رژیمی مستبد است با آن مبارزه کن نه با بچه‌ها و هنوز خیلی‌ها هستند که اسم کشتن مردم بی‌گناه را می‌گذارند مبارزه با یک دولت و رژیم مستبد. در تاریخ چیزی مثل امروز ندیده‌ام.»

همچنین بخوانید:  مورد نه چندان عجیب آقای احمدی

او در کتاب تازه‌اش به مسأله‌ی داعش و اسلام پرداخته است. او داعش را آخرین فریادهای بنیادگرایان اسلامی می‌داند و این حجم از خشونت را آخرین نفس‌های این نوع نگرش. آدونیس معتقد است جهان عرب هم در حال گذار از دوره‌ای رنسانس‌مانند است و پس از آن از این کابوس خلاص خواهد شد.

او مسأله‌ی مهاجرت را بخش مهمی از فرهنگ عرب می‌داند و در روزهایی که بحران مهاجرت از کشورهای جنگ‌زده‌ی‌ خاورمیانه به سوی اروپا بدل به یکی از مسأله‌های سیاستمداران غربی شده است می‌گوید: «به‌نظرم مهاجرت از دو چیز ناشی می‌شود: یکی نبود کار و دیگری نبود آزادی. به همین علت شهروند یا انسان به دنیال جایی می‌گردد که کار کند و آزاد باشد. کشورهای عربی فقیر هستند و دویست سال است که ما نتوانسته‌ایم حتی یک دانشگاه خوب یا یک مؤسسه‌ی تحقیقاتی راه‌اندازی کنیم. درحالی‌که منابع عظیمی هم در اختیارمان هست، آنها را صرف خرید سلاح‌های بی‌استفاده می‌کنیم و هواپیما می‌خریم. حتی خلبان‌هایی می‌خریم که با این هواپیماها پرواز کنند و برای ما بجنگند. درست مثل همان کاری که عربستان سعودی این روزها در یمن انجام می‌دهد و بر سر مردم عادی و غیرنظامی بمب می‌ریزد. بله، یک‌عده شورشی این کار را نمی‌کنند، بلکه یک دولت و حکومت رسمی دارد این کار را انجام می‌دهد. دنیا را لجن برداشته و ما هنوز زندگی بدوی داریم و هنوز در قرون وسطا به سر می‌بریم و شما غربی‌ها از ما سؤالاتی درباره‌ی زمانه‌ی مدرن می‌کنید. با دیدن اتومیبل‌های خارجی یا دانشگاه امریکایی در قاهره به اشتباه نیفتید. ما نمی‌توانیم اتومبیل تولید کنیم و نمی‌توانیم یک فنجان قهوه تولید کنیم. چطور می‌خواهید ما مدرن باشیم؟ سیاستمداران غربی فریبمان می‌دهند و شما که روشنفکر هستید باید واقعیت‌ها را بدانید.»

او در یکی از یادداشت‌های پرسروصدایی که دسامبر سال گذشته در «الحیات» با عنوان «من که هستم- ما که هستیم؟» نوشت به نقد درون‌مایه‌های هویت عربی پرداخت که سبب شد بسیاری برآشفته شوند. اما بعد از نامه‌ی سرگشاده‌اش که در روزنامه‌ی «السفیر» لبنان چاپ شد، می‌کوشد لایه‌های زیرین هویت عربی را بکاود و گه‌گاه خشمش را از سیاست‌های عربستان در یمن و سوریه، در همان قالبی که ادبیات خالی از خشم است، منتشر کند. او از ابتدا به جنبش‌های خاورمیانه امیدی نداشت و آن را بهار نمی‌دانست و آن را شورش تعبیر

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗