skip to Main Content
دستفروشی معضل نیست، نیاز جامعه است
اقتصاد جامعه

در گفتگو با فریبرز رئیس‌دانا

دستفروشی معضل نیست، نیاز جامعه است

دستفروشی همواره موضوعی محل منازعه بوده است. این منازعه از وجوه مختلف اقتصادی، شهری و اجتماعی مطرح شده است و نگاه‌های متفاوتی به موضوع طرح شده‌اند. ورای این منازعات، آنچه در واقعیت شهر جریان دارد، به حاشیه رفتن، طرد و حتی سرکوب دستفروشان است. سخن از دستفروشان، انعکاس حرف‌هایی ناگفته‌ای است که در دست‌های دستفروشان می‌توان خواند. موضوع دستفروشی را از منظر اقتصاد سیاسی با دکتر فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان و صاحب آثاری چون «رویکرد و روش در اقتصاد»، «بررسی‌های کاربردی توسعه و اقتصاد ایران»، «جهانی‌سازی قتل عام اقتصادی»، «بازار مواد مخدر در ایران»، «سوسیالیسم و آزادی»،«اقتصاد سیاسی توسعه»، «موکراسی در برابر بی‌عدالتی» به گفتگو گذاشته‌ایم تا بتوان ریشه‌های دستفروشی و ابعاد اقتصادی آن را مورد بحث قرار داد.

دستفروشی چه نیست؟ دستفروشی چه هست؟

دستفروشی به لحاظ اقتصادی به فعالیت‌های تجاری که در واحدهای تجاری رسمی که اصطلاحاً مغازه می‌خوانیم، صورت نمی‌گیرد، گفته می‌شود.

دستفروشی از کجا می آید؟

دستفروشی ریشه تاریخی و در گذشته دارد و از دوران پیشاسرمایه‌داری سابقه دارد. پیله‌وری بوده مثل کسانی که پارچه در روستاها ارائه می‌کردند. پیله‌وران کسانی بودند که اجناس را بارِ مال (چهارپایان باربر) می‌کردند و به روستاها می‌بردند. این‌ها عمدتا هم در قبال اجناس، وجه دریافت نمی‌کردند، بلکه صورت حسابی تهیه می‌کردند و موعد برداشت محصول می‌آمدند و متناسب با صورتحساب از محصول سهم می‌گرفتند. خدماتی هم بود که برای روستاها ارائه می‌شد مثل سلمانی. در شهر هم دستفروشی برای کالاها و خدماتی صورت می‌گرفت که به لحاظ اقتصادی صرفه نداشت که برای آن محل ثابتی اختصاص یابد.

در دوران سرمایه‌داری با مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچکتر به شهرها، با رانش طبقاتی، با شکل‌گیری مازاد نیروی کار، با ارزشمند شدن سرقفلی، در شرایطی که وضعیت طبقاتی جامعه، سطوح متفاوتی از مصرف را ایجاد کرده است، بخشی از این جمعیت و مازاد نیروی کار که نتوانسته است جذب تجارت رسمی شود، به نیازهای مصرف سطوح پایین‌تر از طریق دستفروشی پاسخ می‌دهد.

گفته می‌شود که این کالاهایی که دستفروشان ارائه می‌کنند بنجل است، خب تقاضا وجود دارد برای این اجناس بنجل. یعنی اقشاری از جامعه توان خریدشان همین اجناس است.

هم عرضه، طبقاتی شده است (یعنی توان استفاده از فضا برای ارائه کالا که کسی می‌تواند سرقفلی مغازه‌ای بزرگ در فلان راسته تجاری شمال شهر داشته باشد و کسی هم توانایی اجاره سرقفلی را ندارد و باید کنار خیابان بساط کند) و هم مصرف (یعنی همه نمی‌توانند از آن مغازه شمال شهر خرید کنند و برای تأمین مایحتاج‌شان به دستفروشان رجوع می‌کنند). این شکافی است که دستفروشی را پدید می‌آورد.

همچنین بخوانید:  جایگاه هزینه مسکن در رفاه اجتماعی شهروندان

در پاسخ به این پدیده، واکنش‌های متفاوتی صورت می‌گیرد. گاه به روش‌های سنتی مثل دوشنبه‌بازار و جمعه‌بازار و غیره رجوع می‌شود و گاه مکان‌هایی برای دستفروشان درنظر گرفته می‌شود تا به گونه‌ای این‌ها جذب شوند و این رانش طبقاتی برایش سرپوش گذاشته شود. گاه شدت خشونت طبقاتی به حدی بالاست که شاهد برخوردهای غیرانسانی با دستفروشان هستیم. با آنها بدرفتاری می‌شود. بساط و اجناس‌شان جمع و منهدم می‌شود. برای شهرداری، فقط این دستفروشِ فقیر است که سد معبر می‌کند اما آن طرف‌تر که برج‌ساز محترم، پیاده رو را با نخاله‌های ساختمانی و مصالح و تیرآهن و میلگرد بند آورده که خطرات و سوانحی را نیز همواره به همراه دارد، سد معبر نیست. چرا؟ چون برج‌ساز پول دارد و دستفروش پول ندارد.

دستفروشان از کجا می‌آیند؟ جایگاه طبقاتی دستفروشان چیست؟

همانطور که اشاره کردم، دستفروشان حاصل جمعیت بیکار و فقر و تبعیض در شهر هستند. جمعیت مهاجری که جذب اقتصاد رسمی نشده است و دچار رانش طبقاتی شده است. البته از اقشار دیگر هم ممکن است به طور موقت وارد بازار دستفروشی شوند.

آیا دستفروشی شغل کاذب است؟ آیا دستفروشی لزوما نامولد است؟ آیا از نامولد بودن دستفروشی می‌توان کاذب بودن آن را نتیجه گرفت؟

خیر، شغل کاذب یعنی چه؟ دستفروش دارد یک شغلی انجام می‌دهد. دارد نیازهای یک سطحی از مصرف را پاسخ می‌دهد. باید یک بار برای همیشه این واژگان اقتصاددانان نئوکلاسیک مثل شغل کاذب را به دور ریخت. دستفروش، دستفروشی نکند چون کاذب است؟ چه کند؟ برود دزدی کند؟ شغل کاذب است از نظر این اقتصاددانان چون خارج اقتصادِ آقایان است؟ چون مزاحمش است؟ این ممر معیشت را هم نمی‌توانند ببینند؟

همچنین بخوانید:  چگونه شهری در اسپانیا از شر ماشین‌هایش خلاص شد؟

دستفروشی معضل یا فرصت؟

دستفروشی معضل نیست، نیاز جامعه است. گاهی در شرایط اجتماعی و شهری معضلات کوچکی ایجاد می‌کند که قابل کنترل و رفع است و اثرات آن کم‌تر از اثرات برخورد با دستفروشی بر زندگی دستفروشان و خانواده‌های آن‌هاست.

در مواجهه با موضوع دستفروشی و برای سامان‌یابی آن به چه عواملی لازم است توجه شود؟

نگاه سامان‌یابی و ساماندهی، نگاهی رفرمیستی است. می‌توان اقداماتی کرد برای اینکه فضاهایی برایشان درنظر گرفت، حمایت‌هایی را نمود، نظارت پلیسی داشت جهت حفاظت از آن‌ها و اینکه احیانا خلافی در این میان صورت نگیرد. اما باید ریشه مساله را که همانطور که گفتم شکاف طبقاتی جامعه را که عرضه و مصرف را طبقاتی کرده است، حل نمود نه اینکه صرفا موضوع را تخفیف داد.

نقش و وظیفه‌ی شهرداری به عنوان نهاد مدیریت شهری در قبال دستفروشی و دستفروشان چیست و چه باید باشد؟

به نظرم سوال را باید برعکس کرد. یعنی مساله را از اینکه شهرداری چه جایگاهی باید داشته باشد به این برگرداند که شهروندان چه نقشی باید داشته باشند. این اقشار رانده شده طبقاتی که به دستفروشی روی می‌آورند چه نقشی باید داشته باشند. مساله در فقدان نظارت دموکراتیک است. این ها (شهروندان/ اقشار زحمتکش و تهی‌دست) باید مدیریت کنند و نظارت کنند تا این روند و ساختاری که به ظهور دستفروشی می‌انجامد، تغییر کند.

منبع: روزنامه‌ی گسترش صنعت، ۲۰ مردادماه ۱۳۹۳

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗