skip to Main Content
پناهندگان داداب؛ رویاهای دزدیده شده و زندگی‌های در هم شکسته
عمومی

در بزرگترین اردوگاه پناهندگان جهان چه می‌گذرد؟

پناهندگان داداب؛ رویاهای دزدیده شده و زندگی‌های در هم شکسته

امروز ۳۵۰ هزار پناهنده در اردوگاه داداب سکنی دارند که اکثریت آنها را سومالیایی‌های بانتو تشکیل می‌دهند. بانتوها اقلیت ساکن کناره رود جوبا و شبیل در سومالی هستند که در گذشته به عنوان برده به سومالی آورده شده و پس از لغو برده‌داری در سومالی به زندگی ادامه دادند. بانتوها از ابتدا به عنوان اقلیتی به حاشیه‌رانده‌شده در سومالی زیسته‌ و به اشکال مختلف مورد آزار و تبعیض قرار داشته‌اند. در طول جنگ داخلی سومالی هزاران بانتو به دلیل جنگ و قحطی مجبور به ترک کاشانه خود شده و بسیاری‌ از آنها به اردوگاه داداب پناه بردند. این اردوگاه که در اوایل دهه نود در صد کیلومتری مرز سومالی در کنیا ساخته شد تا به امروز خانه، یا در حقیقت زندانی عظیم برای پناهندگان سومالیایی بوده است. به تازگی ساکنان این اردوگاه، که سال‌هاست در وضعیت تعلیق به سر می‌برند، با چالش دیگری نیز روبه‌رو شدند؛ دولت کنیا اعلام کرده که مایل به بستن همیشگی این اردوگاه و پس‌فرستادن پناهندگان به سومالی است، پناهدگانی که پس از سال‌ها زندگی در کمپ غالبا دیگر خود را متعلق به کشور سومالی نمی‌دانند. این یادداشت نگاهی‌ست اجمالی به وضعیت اردوگاه داداب و پناهندگان آن.

نخستین تجربه بیشتر مردم کنیا از سومالی یا برمی‌گردد به منطقه ایست‌لی‌نایروبی، که با نام موگادیشوی کوچک هم شناخته می‌شود، و یا اگر روزنامه‌نگار و یا امدادگر باشند، به داداب، یعنی کمپ گسترده پناهندگان که در حدود ۱۰۰ کیلومتری مرز کنیا-سومالی واقع شده و میزبان حدود ۳۵۰ هزار پناهنده‌ای است که بیشترشان سومالیایی هستند.

به تازگی نام‌ ایست‌لی و داداب در اخبار به چشم می‌خورد، این از آن روست که دولت کنیا پس از شدت‌گرفتن حملات تروریستی الشباب در شمال شرقی و مناطق ساحلی کنیا، شرایط را برای پناهندگان سومالی سخت‌تر کرده است. این دولت همچنین به دنبال بازگرداندن پناهندگان به سومالی و بستن اردوگاه داداب است.

با این‌حال، برای بسیاری از جوانان داداب که هرگز خانه‌ای جز ارودگاه داداب نشناخته‌اند، بازگشت جزو گزینه‌ها نیست.

هنگامی که احمد دیمبیلِ یک ساله همراه پدر خود در سال ۱۹۹۱ در آستانه جنگ داخلی سومالی از شهر کیسمایو به داداب مهاجرت کرد هرگز تصور نمی‌کرد که تمام دوران کودکی و نوجوانی خود را در این اردوگاه خواهد گذراند. پدر او که همسرش را از دست داده بود، چندی پس از رسیدن به ارودگاه جان سپرد و احمد توسط برادر بزرگترش که او هم در اردوگاه زندگی می‌کند بزرگ شد.

با این‌حال، برای بسیاری از جوانان داداب که هرگز خانه‌ای جز ارودگاه داداب نشناخته‌اند، بازگشت جزو گزینه‌ها نیست.

احمد یکی از آن پناهنده‌های سومالیایی است که هرگز زندگی بیرون از اردوگاه داداب را تجربه نکرده‌اند. او به من گفت فقط یک بار در سال ۲۰۰۳ اردوگاه را ترک کرده، یعنی هنگامی که با چند تن از دوستانش دیدار کوتاهی از شهر گاریسا در نزدیکی اردوگاه داشتند. این دیدار زمانی رخ داد که رفت و آمد پناهندگان به شدت امروز محدودیت نداشت.

احمد یکی از آن پناهنده‌های سومالیایی است که هرگز زندگی بیرون از اردوگاه داداب را تجربه نکرده‌اند.

احمد به عنوان مترجم در دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) کار می‌کند. این پناهنده‌ی ۲۶‌ساله، جوانی است بلندپرواز، گرفتار در جهانی که اندک کنترلی بر آن دارد. در ارودگاه گرم و غبار‌آلود ایفو، یکی از پنج ارودگاهی که مجموعه‌ی اردوگاه داراب را تشکیل می‌دهند، شانس کمی برای حرکت صعودی و یا حتی افقی وجود دارد.

بدون مدرک دانشگاهی و با درآمدی بسیار پایین، او تنها در کشوری دیگر می‌تواند امید زندگی بهتر را داشته باشد، ولی پناهنده‌شدن روز به روز دشوارتر می‌شود، و لیست‌های انتظار طولانی هستند.

احمد در ژانویه ۲۰۱۵ با عشق زندگی خود ناسرو، یکی از چندین پناهنده جدیدی که در سال ۲۰۱۰ به اردوگاه داراب آمدند، ازدواج کرد. این زوج هم‌اکنون در انتظار اولین کودک خود هستند؛ یکی از هزاران کودکی که سالانه در ارودگاه متولد می‌شوند.

آمار زاد و ولد در اردوگاه داداب بالا است. مقامات دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به من گفتند که هر ماه در حدود ۱۰۰۰ کودک در اردوگاه به دنیا می‌آیند. خشونت جنسی نیز نگران‌کننده است. بیمارستان اردوگاه، که توسط صلیب سرخ اداره می‌شود، به طور میانگین در هفته یک قربانی تجاوز جنسی را گزارش می‌کند.

همچنین بخوانید:  کابوس سومالی در خواب‌های کُنارک

اگرچه اردوگاه ایفو، با بزها و شترهای سرگردان اطراف مغازه‌های کوچکی که هر چیزی، از تلفن همراه تا صابون می‌فروشند، به یک روستای عشایری شبیه است، اما چادرهای پلاستیکی اهدایی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل که پناهندگان آن را خانه می‌نامند، و امکان محدود حرکت، باعث می‌شود این اردوگاه بیشتر به یک زندان باز شبیه باشد.

آمار زاد و ولد در اردوگاه داداب بالا است. گفته می‌شود هر ماه در حدود ۱۰۰۰ کودک در اردوگاه به دنیا می‌آیند. خشونت جنسی نیز نگران‌کننده است. بیمارستان اردوگاه، که توسط صلیب سرخ اداره می‌شود، به طور میانگین در هفته یک قربانی تجاوز جنسی را گزارش می‌کند.

در اردوگاه مدارس، درمانگاه‌ها، مراکز توزیع مواد خوراکی و چاه‌های آب‌رسانی توسط دفاتر امدادرسانی برپا شده است، اما همان‌طور که رئوف مازو نماینده کشور کنیا در دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اذعان دارد، این اردوگاه “تصوری اشتباه از یک وضعیت متعارف” در محیطی کاملا نا‌متعارف فراهم می‌کند.

تخمین زده می‌شود که جمعیت پناهندگان ارودگاه سه برابر جمعیت شهر میزبانش است. بنا به گفته یک مقام دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اگر ارودگاه پناهندگان نبود، در داداب هیچ شهری وجود نداشت. وی می‌گوید “داداب وجود دارد چون ما وجود داریم”.

تخمین زده می‌شود که اقتصاد داداب سالیانه حدود ۲۵ میلیون دلار تولید اقتصادی دارد و جماعت میزبان اطراف ارودگاه سالیانه حدود ۱۴ میلیون دلار از طریق مبادله و قراردادها به دست می‌آورد. با این وجود، این فعالیت‌های اقتصادی تحت شرایطی به شدت سرکوب‌گرانه و بازدارنده انجام می‌پذیرد.

جمعیت پناهندگان ارودگاه سه برابر جمعیت شهر میزبانش است.

پناهندگان داداب کنترل اندکی بر تصمیماتی دارند که زندگی آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، و این امر موجب حس درماندگی و ناامیدی در آنها می‌شود. زندگی طولانی‌مدت به عنوان یک پناهنده‌ی وابسته به اعانات، نقش‌های جنسیتی مقرر شده را به تحلیل برده و به از دست دادن اعتماد به نفس و شان انسانی می‌انجامد.

مردان در اردوگاه احساس اختگی می‌کنند و زنان با تهدید همیشگی تجاوز و دیگر گونه‌های خشونت وارده از سوی دیگر پناهندگان و نیروهای امنیتی کنیایی رو به رو هستند. گزارش‌ها حاکی از حمله‌های شبانه توسط نیروهای امنیتی کنیایی بوده‌اند که منجر به سرقت و تجاوز جنسی بوده‌اند.

محدودیت‌های اعمال شده توسط دولت کنیا بر پناهندگان، بیرون رفتن از اردوگاه و برقرار کردن یک هستی مالی مستقل را برای پناهندگان دشوار می‌کند.

احمد می‌گوید اعتیاد به مواد مخدر و جویدن گیاه قات در میان مردان جوان اردوگاه امری شایع است، چراکه کار دیگری برای انجام دادن وجود ندارد. در یک پژوهش ریشه‌شناسانه با عنوان “تاثیر جنگ بر مردان سومالی”، جودیت گاردنر و جودی البشری دریافتند که اعتیاد به قات و بیماری‌های ذهنی، هم به عنوان علت و هم تاثیر شکست مردان در محقق کردن وظایف خانوادگی ظهور می‌کنند.

همچنین بخوانید:  خانه ظریف کجاست؟

نویسندگان این پژوهش بر این باورند که برای یک مرد، که به عنوان شخص مسئول، عضو قبیله، تصمیم‌گیرنده، و تامین‌گر خانواده اجتماعی شده است، «مردانگی» در محیط اردوگاه به امری دست‌نیافتنی بدل می‌شود. این امر، سرخوردگی مردان را تشدید و آسیب‌های روحی آنان را وخیم‌تر می‌کند و می‌تواند به افسردگی و رفتارهای خشونت‌آمیز منجر شود.

دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل می‌گوید بیشتر پناهندگان در داداب یکپارچه‌سازی محلی را مناسب‌ترین راه رهایی از گرفتاری خود می‌دانند اما دولت کنیا با این کار موافقت نمی‌کند.

دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل می‌گوید بیشتر پناهندگان در داداب یکپارچه‌سازی محلی را مناسب‌ترین راه رهایی از گرفتاری خود می‌دانند اما دولت کنیا با این کار موافقت نمی‌کند. برعکس، موضع‌ این دولت در قبال پناهندگان حتی سخت‌گیرانه‌تر هم شده است، به طوری که درخواست فزاینده‌ای برای تعطیلی همیشگی اردوگاه مطرح است. مقامات کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل می‌گویند با توجه به پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ یکپارچه‌سازی صدها هزار پناهنده در جامعه کنیا، موضع دولت کنیا قابل‌فهم است، اما حقوق پناهندگان نیز باید بر اساس قوانین بین‌المللی محترم شمرده شود.

توافق‌نامه‌ی سه‌جانبه میان دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، دولت کنیا و دولت سومالی، با هدف بازگشت داوطلبانه پناهندگان سومالیایی، در حال اجرا است اما تا به حال نتیجه قابل‌توجهی از آن حاصل نشده است. تا ژوئن ۲۰۱۵ فقط ۲۳۱۳ پناهنده به کیسمایو، بیدوآ و لوق، یعنی سه حوزه‌‌ی معرفی‌شده در سومالی برای اسکان مجدد پناهندگان، بازگشته‌اند، البته برنامه‌هایی هم برای گشودن درهای شهرهای موگادیشو، جوهر و مناطق دیگر به روی پناهندگان بازگشته وجود دارد.

سومالی رویاهای احمد را به سرقت برد، داداب آنها را خفه کرد و برنامه بازگشت پناهندگان ممکن است آنها را برای همیشه نابود کند.

احمد هیچ خانواده یا زمینی در سومالی ندارد، بنابراین گزینه برگشت برای وی وجود ندارد. او می‌گوید به دست آوردن شهروندی کنیا هم برایش گزینه‌ی جذابی نیست، چرا که زندگی بیرون از اردوگاه را نمی‌شناسد، و یکی شدن با جامعه کنیا را دشوار می‌داند. در عوض، احمد به دنبال کشوری سوم است که بتواند آنجا از نو شروع کند، جایی که بتواند سختی‌های زندگی در داداب را فراموش کرده و همراه با خانواده‌اش امکان پی گرفتن یک زندگی عادی را داشته باشد.

سومالی رویاهای احمد را به سرقت برد، داداب آنها را خفه کرد و برنامه بازگشت پناهندگان ممکن است آنها را برای همیشه نابود کند.

احمد می‌گوید گرچه از داداب سپاسگزار است که به او امکان تحصیل داد، امکانی که اگر به زندگی در سومالی ادامه داده بود شاید از او دریغ می‌شد، اما یادگیری خواندن و نوشتن این واقعیت را جبران نمی‌کند که زندگی او، همچون زندگی هزاران پناهنده‌ای که در داداب زندگی می‌کنند، از رشد و حرکت باز مانده است.

این مطلب ترجمه‌ای است از:

http://sahanjournal.com/dadaab-refugees/#.Vb8jp1Is0-0

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗